مصاحب. همنشین: به هم صحبتان گفت کاین باغ نغز که منظور چشم است و ریحان مغز. نظامی. از این دیو مردم که دام وددند نهان شو که هم صحبتان بدند. نظامی. بسی هم صحبتت باشد در این پوست ولیکن استخوان، من مغزم ای دوست. نظامی. غماز را به حضرت سلطان که راه داد هم صحبت تو همچوتو باید هنروری. سعدی. بیاموزمت کیمیای سعادت ز هم صحبت بد جدایی جدایی. حافظ
مصاحب. همنشین: به هم صحبتان گفت کاین باغ نغز که منظور چشم است و ریحان مغز. نظامی. از این دیو مردم که دام وددند نهان شو که هم صحبتان بدند. نظامی. بسی هم صحبتت باشد در این پوست ولیکن استخوان، من مغزم ای دوست. نظامی. غماز را به حضرت سلطان که راه داد هم صحبت تو همچوتو باید هنروری. سعدی. بیاموزمت کیمیای سعادت ز هم صحبت بد جدایی جدایی. حافظ
همنشینی. هم سخن شدن. مصاحبت: دوستی خدا عوض میدهد به او هم صحبتی پیغمبران نیکوکار را. (تاریخ بیهقی). چون به هم صحبتیش پیوستم به کله داریش کمر بستم. نظامی. هم صحبتی که میگزیند یارش که و با که می نشیند؟ نظامی. خارکه هم صحبتی گل کند غالیه در دامن سنبل کند. نظامی. من و هم صحبتی اهل ریا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس. حافظ
همنشینی. هم سخن شدن. مصاحبت: دوستی خدا عوض میدهد به او هم صحبتی پیغمبران نیکوکار را. (تاریخ بیهقی). چون به هم صحبتیش پیوستم به کُله داریش کمر بستم. نظامی. هم صحبتی که میگزیند یارش که و با که می نشیند؟ نظامی. خارکه هم صحبتی گل کند غالیه در دامن سنبل کند. نظامی. من و هم صحبتی اهل ریا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس. حافظ
هم شکل. همانند: بچگانمان همه مانندۀ شمس و قمرند زآنکه هم سیرت و هم صورت هر دو پدرند. منوچهری. همواره سیه سرش ببرّند ازیراک هم صورت مار است و ببرّند سر مار. ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 160). هم صورت من نیند و این به چون نیستم از صف چو ایشان. خاقانی
هم شکل. همانند: بچگانْمان همه مانندۀ شمس و قمرند زآنکه هم سیرت و هم صورت هر دو پدرند. منوچهری. همواره سیه سَرْش ببرّند ازیراک هم صورت مار است و ببرّند سر مار. ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 160). هم صورت من نیند و این به چون نیستم از صف چو ایشان. خاقانی